انگشت نما
من مگر مال که بودم که صدایم کردی؟
تو به دنبال چه بودی که رهایم کردی!
ذره ای بیش نبودم که خودت می دانی
هرچه بودم تو سرشتی و جدایم کردی
من که دنبال سرافکندگی خود بودم
تو چرا وارد این چون و چرایم کردی
غافل بود و نبود همه غم ها بودم
که تو در گیر چنین هول و ولایم کردی
گرچه انگشت نمای همه عالم شده ام
ساکن کوچه ای از درد و بلایم کردی
من که آدم تر از آنی که بگویی شده ام
تو چه ایدوست در این قصه برایم کردی
به مکافات عمل آتش دوزخ کم بود؟!
دوری از خانه و کاشانه عطایم کردی
ZibaMatn.IR