ماها واقعا زود باوریم
میگی خب که چی ؟
دو دقیقه بخون حرفامو متوجه میشی !
مثلا یکیش همین خندیدن آدماست
اونقدر هم که نباید غرق باور کردن خنده هاشون بشیم ...
خیال میکنیم انگار از همون لحظه ی اول بدنیا اومدنشون
اوضاع بر وفق مرادشون بوده و همیشه آدمای شادی بودن
ما که همه ی لحظات عمر این آدما کنارشون نیستیم
پس نمیشه قضاوت کرد ؛ هرکی روی خوشی داره یا زیاد میخنده آدم شادیه
این توقع رو نباید داشت ، غمگین ترین آدم دنیا هم برای اولین
بار ، اولین قرار و اولین لحظه ی هم صحبت شدن با کسی ، ممکنه لبخند بزنه !
میدونی چرا میگم نباید غرق باور کردن خنده ی آدما شد ؟
چون بنظرم ته ته این باور ها میرسه به یک توقع مسموم
یعنی اگر باور کنیم یه ادمی شاده ، قطعا دیگه توقع نداریم
گریه هاشو ببینیم ، درد و دلاشو بشنویم
یا پا به پای غصه هاش ، غصه بخوریم
این باور ، این توقع ممکنه یک رابطه رو
به یک نابودی غیرمنتظره بکشونه
چرا که انگار این آدما رو تو رابطه ای قرار میدیم که قانونش
شده اینکه مدام شادی بگیریم اما بجاش غصه تحویل بدیم
اگر دوست داریم رابطه ای پایدار بمونه
باید خیلی بیشتر ازینها حواسمون باشه ...
ZibaMatn.IR