دوچشم دلفریبش بجزماتم ندیده
و دستان لطیفش گلی جزغم نچیده
همیشه سهم قلبش دروغ ودردبوده
ویک مردهوسران خیالش را ربوده
خداونداچه بوده ،مراد ازهستی زن؟
به غیر زایش و درد ؛ تحمل مثل اهن
کدامین مردعاشق به عهد خود وفا کرد؟
بجز مکر و خیانت که رفت و در خفا کرد؟
زنان تنها گذشتند ز بد عهدی ایام
شدند در جام محنت ؛ شراب تلخ خیام
و خونین شد دل زن ؛ به تیغ نامرادی
که در رویا ببیند ؛ هماره رنگ شادی
شهرزادشیرازی
چه دلتنگم
ZibaMatn.IR