زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

بوسه ای جانانه نذرم کن گناهش با خودم
سوختن در آتش و روز سیاهش با خودم

خوب میدانم که می ترسی ببیند دیگری
جنگ با چشمان شور و کینه خواهش با خودم

بی خبر یک شب مرا در بازویت محصور کن
رفتن آهسته در وقت پگاهش با خودم

تا نویسد روزگاران قصهٔ عشق مرا
تو زلیخا شو برادرها و چاهش با خودم

مثل شیرین شو به دستم تیشهٔ فرهاد ده
بیستون و سنگ سخت و کوره راهش با خودم

این دو مشکل کرده اکنون روزگارم را سیاه
ناز بی حد از تو است سوز آهش با خودم

باز دیشب آینه در گوش من آهسته گفت
روزگاری را که تو کردی تباهش با خودم

ارس آرامی
ZibaMatn.IR

Maryam ارسال شده توسط
Maryam


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن