زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

بچه که بودم همیشه دلم میخواست راز بین گل شقایق و ادامه زندگی را بفهمم. چرا تا زمانی که شقایق هست باید زندگی کرد؟ مگر شقایق چه چیزی دارد که باید بخاطرش تمام سختی ها را به دوش کشید؟
در آن زمان هیچ تصوری از گل شقایق در ذهن نداشتم. با خود میگفتم اگر من به جای شاعر بودم حتما گل رز را انتخاب میکردم. چرا باید گل رزی به این زیبایی را رها کرد و در پی شقایق بود؟ تا شقایق هست زندگی باید کرد....
روز ها گذشت، به شعری جدید برخوردم، شعری که باز توجه ام را به خود جلب کرد.قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب، دور خواهم شد از این خاک غریب..
چرا شاعر میخواست قایق بسازد؟ اگر من جای او بودم کشتی میساختم. کشتی ای که تحمل سنگینی درد هایم را داشته باشد، کشتی ای که به این راحتی ها غرق نشود و همچون صندوقچه ای محکم از من و درد هایم در برابر توفان زندگی محافظت کند.
ZibaMatn.IR

هیوا رجبی|نویسنده ارسال شده توسط
هیوا رجبی|نویسنده


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن