زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

سویِ کویت، آمدم، با چشمِ گریان آمدم
با هزاران،درد و رنج؛ چون مرغِ نالان آمدم
دیدمت ،گفتم؛ هوایت، بی قرارم کرده است
رفتی اما، باز هم؛ سویت پریشان آمدم
با زبان عاشقی، با شعر می گویم سخن
من به دیدارِ تو امشب، هم غزل خوان آمدم
مشتری شد، چشمِ تو؛ بر جانِ من حلقه زده
معنی هر واژه ام، با عشق پنهان آمدم
بس که غوغا ی دلم، شب؛ یکه تازی می کند
حلقه بر در می زند دل، جان به قربان آمدم

ZibaMatn.IR

آوای باد صبا ارسال شده توسط
آوای باد صبا


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن