مست و دیوانه ام، انگار دلم می خواهد
بزنم مشت به دیوار؟ دلم می خواهد!
همه گفتند تو عاشق شده ای، من شاید
بزنم دست به انکار؟ دلم می خواهد!
خسته ام از تو، ازین باعثِ شاعر شدنم
خسته ام از تو و هر بار دلم می خواهد
بزنم قیدِ جهانی که تو را فارغ کرد
از من، از این مثلا یار دلم می خواهد
عاقلان گرچه در این دایره سرگردانند
اندکی نقطهٔ پرگار دلم می خواهد
از همان روز که گفتی گلِ مریم خوب است
گل فروشی سر بازار دلم می خواهد
من و تو، راهیِ آن رَه که به ترکستان است
با تو چون می روم این بار دلم می خواهد!
ارس آرامی
ZibaMatn.IR