زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

علمدار زمان...


گوی کسی بر لب آب آمده
در طلب امر ثواب آمده
گوی لب و حنجره اش خط زدست
دیده گریان بجان آمده
آب فرات با همه تاب و تبش
سایه فرزند علی شیر خدا آمده
مشک پر از آب برای علی
بر بدنش تیغ جرا آمده
دست علمدار زمان قطع شد
مشک به دندان و دهان آمده
میزنن او را به سنان بر زمین
خاک بر او بوسه زنان آمده
آب همی رفت به دامان خاک
ناله کنان ناله زنان آمده
شام غریبان همه جا پر زدست
تابش خورشید زمان آمده
در نفسم هق هق و اشکم همه ش
در دل و در دیده بجان آمده
پرچم دشمن همه ظاهر سفید
در طلبش سوی جهاد آمده
میرود ایسو و آنسو ولی
اشک به چشمان خدا آمده...
ZibaMatn.IR

پیروز پورهادی ارسال شده توسط
پیروز پورهادی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن
×