زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

صبح از خواب بلند شدم جوراب هایم را تنم کردم ساعت را پر کردم از آب برای چایی تاز دم ،در تخت را بستم لباسم هایم را تا کردم و در میز گذاشتم، خانه را با گاز جارو کشیدم، لباس های چرکی را در یخچال گذاشتم....... چرا همه چیز قاطی شده !به گمانم شب همان روز تورا دیده بودم که هوش از سرم پریده بود:)
ZibaMatn.IR

نبض روح راحیل ارسال شده توسط
نبض روح راحیل


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن