به روی لب رها کردم صدایم را
صدا کردم تو یار بی وفایم را
که تا شاید برای لحظه ای حتی
ببینی عاقبت حال و هوایم را
تو که از چشم غمگینم نمیخوانی
بخوانی شرح این قلب جدایم را
تمام سینه از هجر تو خونین است
به یک نسخه بپیچانی دوایم را
که تنها آرزویم وصل تو بود وُ
برای آن صدا کردم خدایم را
عاطفه مختاری
ZibaMatn.IR