زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.0 امتیاز از 1 رای

تاوان

ای عشق! تاوان گناهم را ندادی
سرمایه ی عمر تباهم را ندادی

دل را بدنبال خودت هرسو کشیدی
تضمین کار اشتباهم را ندادی

در گیر و دار قصه ی دلدادگی ها
صبر مرا بردی و آهم را ندادی

من پادشاه مرز و بوم درد بودم
تاج از سرم بردی کلاهم را ندادی

صد کوه امیّد مرا بر باد دادی
با خرمنی از گندمم کاهی ندادی

در آتشی با دود اسپندم نهادی
یک بوته از مهرگیاهم را ندادی

جامانده ای بین ندانم های خویشم
سر رشته ای از راه و چاهم را ندادی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن