درمان و درد من که بدست حبیب شد
اینگونه شد که قاتل من خود طبیب شد
رویای من اگرچه بدون تو مبهم است
فکری بکن که سائل تو بی شکیب شد
ازگونه های تو دل من در هوس بماند
بدبختی ام ببین که چگونه زسیب شد
لطف فراق توست که در شهر بی صدا
قلبم چوقلب لیلی و مجنون غریب شد
بس از شراب روی تو مستم که گاه گاه
فکرم میان گیسوی تو برصلیب شد
محمد مهدی آذرمی
ZibaMatn.IR