بلد نیستم بگویم دوستت دارم
اما بلدم یادم بماند اولین نفر باشم که تولدت را تبریک بگویم
بلدم بخاطر بسپارم چه نوع موسیقی را ترجیح میدهی که اگر گفتی در جاده موزیک گوش کنیم همان را بزنم
یادم میماند رنگ مورد علاقه ات چیست که یک هدیه هرچند کوچک را به همان رنگ بگیرم
بلدم هر چند وقت حالت را بپرسم بدون اینکه کارمان گیر هم باشد
بلدم اگر چیزی که دوست داری را هرجا دیدم عکس بگیرم و برایت بفرستم و بگویم به یاد تو افتادم
بلدم اگر دلت گرفته بود پیشنهاد بدم سرت را روی شانه ام بگذاری یا یک جاده بی انتها را بی آنکه چیزی بپرسم باهم راه برویم
بلدم روی یک کاغذ کوچک یک جمله قربان صدقه ات بروم و بندازم انتهای کیفت که هر وقت روز هرجا آن را دیدی لبخند بزنی
بلد نیستم بگویم دوستت دارم اما تمام این ها را بلدم تا روزی هزار بار به تو ثابت کنم
ZibaMatn.IR