ما عشق رو از داستان هایی مثل شیرین و فرهاد یاد گرفتیم ولی هیچوقت داستان رو کامل برامون تعریف نکردند
نگفتند که شیرین شد زن خسرو چون خودش خواست
نگفتند شد سوگلی شاه
نگفتند شیرین ملکه قبل خودش رو کشت تا بشه ملکه
نگفتند عشق هیچ فایده ای نداره جز اینکه تهش مثل فرهاد تیشه بگیری و بزنی به فرق سر خودت
هیچی نگفتتد :)
فقط دو تا اسم اوردند
داستان عشق رو گفتند
و فرهاد و شیرین شدند دو عاشق دل خسته که هیچکدوم خوشبخت نشدند :)
اگه ادبیات ایران انقدر در مورد عشق روضه ی خلد نمی خوند
اگه از عشق بت درست نمی کرد
زندگی خیلی منطقی و قشنگ تر بود
حداقلش این بود که این همه دل نمی شکست :)
ZibaMatn.IR