زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم

راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم

گر چه دانم که به جایی نَبَرد راه غریب

من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم

دلم از وحشتِ زندانِ سِکَندَر بگرفت

رخت بربندم و تا مُلکِ سلیمان بروم

چون صبا با تنِ بیمار و دلِ بی‌طاقت

به هواداریِ آن سروِ خرامان بروم

در رهِ او چو قلم گر به سرم باید رفت

با دلِ زخم‌کَش و دیدهٔ گریان بروم

نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی

تا درِ میکده شادان و غزل‌خوان بروم...
ZibaMatn.IR

HajiMojtabi ارسال شده توسط
HajiMojtabi


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن