آن شبی که واژگان جاری نمی شوند و بغضی در گلوی قلم گیر می کند دستانت اندیشه را به تصویر می کشند فقط در آن بوم سیاه چشمان بی گناه عشق را به خاطر بسپار و بوسه ای بر حنجره قلم بزن تا آرام بگیرد دردهای سیاه کاغذ ... سید عرفان جوکار جمالی
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.