چقدر جایت میانِ بازوانم خالیست
قلبِ من، امروز که تولد توست
با وجود اینکه باز هم دوری و فاصله یِ میانمان باقیست و اما اینبار به واسطه یِ سربازی؛
برایِ تو، برای چشمهایِ تو هدیه ام ناقابل است...
خاطراتی از فرداهایِ باهم بودنمان،
فرداهایی که دوری و دلتنگی معنایی ندارد...
فرداهایی که غرق در خوشبختی، زندگیمان را می جاودانه
عشق
چرخانیم
همراهِ ترانه هایِ خیس و باران خورده...
و این من در هر تولدِ تو باز زنده میشوم و جان میگیرم.
دوستت دارم عشقِ جاودانه یِ من...
به امیدِ هرچه زودتر رسمی شدنِ این عشق و پایانِ فاصله ها...
باید بهت بگم در هر لحظه، بابتِ حضورت در زندگیم، برایِ مردانگیت، برایِ نجات دادنم از اون پرتگاه، برایِ اینکه از هر کوهی برام کوه تر بودی، برایِ تو عشقِ خداییِ من ^.^، خدارو شکر میکنم.
اینو همیشه یادت باشه،
اگر قلبِ تو به پستم خورد
پستچی خدا بود...
تولدت مبارک مردِ من
دوسِت دارم❤
ZibaMatn.IR