توتم
تو شهرآشوب زیباچهره چیزی کم نداری که
پری رخساره ای، دلشوره ی آدم نداری که
تو با حسن خدادادت جهان را زیر سر داری
خدا را شکر می گویم تو اصلا غم نداری که
سحر با مهر تابانی و شب با ماه رقصانی
تو کار دیگری در صحنه ی عالم نداری که
شلال طره مویت به صحرا جلوه می ریزد
زمستان تا زمستان هم شود ماتم نداری که
بحمداللهِ مانند من سر گشته و حیران
دمادم در مسیر جاده پیچ و خم نداری که
به غیر بوته های زنبق و انبوه گیسویت
به دوشت مشکلات درهم و برهم نداری که
به مژگانت قسم بت را چنین زیبا نمی سازند
میان کعبه ی چشمان خود توتم نداری که ؟!
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR