دردانه ی آذر
دختر زیبای پاییز
آری
با تو هستم یلدا جان!
دلتنگم
دلتنگ تر از تمام سالها
و بی تاب و دل نگران
نزدیک است وقت آمدنت
تا چند دقیقه دیگر
از راه می رسی
اما من
خسته ام
خسته تر از آن که
به پیشوازت بیایم
و چون هر سال
بگویم آمدنت به شادی
امسال
چنان تاریکی
خیمه زده بر لحظه هایم
که من هم گویی مانند تو یلدای دیگر شدم
اما افسوس
که یلدای مرا نوری نیست
روشنایی نیست
و سیاهی شبم را سپیده دمی نیست
بادصبا
ZibaMatn.IR