در این لحظه از زندگی احساس میکنم دلم بی تاب حضور هیچکس و هیچ چیز نیست ! گویی روحم در سبک ترین حالت خودش به سر میبرد ، رها از هرآنچه که هست و نیست ! شیرین بودن لمس این احساس آنجایی هست که تو ، مسیری سرشار از طوفان و اتفاقاتی که حتی ذره ای پیش بینی اش نمیکردی را تجربه کردی . شکستی ، زخمی شدی و روحت آغشته به جوهر درد شد ! اما هرچه زمان گذشته جای هر زخم جوانه ای رویید و سبز شد . حالا که خزان روحت به بهاری سبز رسیده ، حالا که خوب فهمیده ای هر چیزی از هر کسی ممکن است ، حالا که جز خودت وابسته به حضور غیر نیستی ، بیشتر برای ارزش هایت ، سلامتی ات و ارتقا آگاهی هایت تلاش کن...
✍️فاطمه مجد
ZibaMatn.IR