می خواهم
از تو بنویسم و تمام جهان دلنوشته ام را بسرایند...
تا تو لذت بخش ترین لبخند دنیارا بزنی... و من زیباترین لبخند دنیارا ببینم
می خواهم عطر وجودت تمام جهانم را پر کند..
تا شراره هایِ تبدارِ وجودم خنک شوند
می خواهم تورا را همچون یک نسیم در آغوش بِگیرم
تا نفس هایم تازه شوند ..
ای دردت به جان این دلیار بی قرارت،
ای دردت به جانِ منه بی تو نابودت..
اجازه بده نوازش کنم دل ناآرامت را...
اجازه بده پرستش کنم آن سیاه چاله دلفریب چَشمانت را....
بُگذار بمیرم برای این همه زیبایی...این همه پاکی...این همه عشق...
تو خدای کوچک منی در این جهان بی اعتقادی به عشق..تو زلال شفابخش منی...
بُگذار تو طنین نبض شاهرگم باشی و من بیشتر زنده بمانم برای بیشتر مُردن برای تو....
دلنوشته ای از امیر پاشا فدائی
ZibaMatn.IR