عشق را منزل به منزل، در ره میخانه دیدم
عندلیبان خدا را ،عاشق و مستانه دیدم
رسته از قید زمانه، باده نوش کوی دوست
عاشقان را اینچنین من، بر سر پیمانه دیدم
از سر شوق وصال، آن میگساران را خبر
عاقبت در هر دو عالم ،گوهری یکدانه دیدم
آن سحر خیزان و آیینه دلان را خوش نشین
بال وپر سوزان ، بسانِ پیکرِ پروانه دیدم
ساقیا! پر کن قدح را از میِ نوشینِ عشق
منزل آخر شده است و ره سویِ جانانه دیدم
بادصبا
ZibaMatn.IR