دست هایش که عبور کرد از شبِ موهای مریم چشم های مریم استرس را فریاد زد... دست و دلم سمتِ موهایش نمی رفت به انتها که رسید آبشارِ موها که رها شد آرام گرفت چشم های بی حوصله اش موج و تابِ موهایش را حالا به رُخ آینه می کشید
عکس نوشته دست هایش که عبور کرد از شبِ م...
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.