در مسیر کوچ بی پایان روزیکه باران می زند بر صخره ی عریان وقتیکه سوتک میشود هر شاخه ای در باد باید برایم زورقی باشی که با امواج راه سفر گیرم به سمت هر چه بادا باد ==== آواز رود و باد و باران با تو نزدیکست صدها چکاوک در...
مرا به فراخورِ دنیایت بپذیر پیش از آنکه تنِ رنجورِ خاک مرا در آغوشِ خود گیرد و آفتاب بر من بگرید که به وسعتِ دلتنگی ها، در خود نهان شود و خاموش، تا شب شود... از عشق تا ابدیت فاصله، یک دل است و یک اتفاق که میافتد ناگاه میانِ...