متن بحران آب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بحران آب
زایندهرود خشک شد
دریاچهٔ ارومیه تبخیر شد
آبِ سدها گم شد
هوایِ تازه خاطره شد
باد از بلندیِ کوه
آهسته آهسته پایین آمد
تا خبر بیاورد
که فصلها دیگر
به وقتِ ما نمیچرخند…
کودکی در حیاط
بادبادکش را
در گرد و خاک گم کرد
و مادرش
چشمهایش را شست
با...
در جنوبِ کشورم بلوا به پاست
رودخانه، رفته وُ، ردّش به جاست
آبها خشکیدهاند از چشمهسار
مردماند از دستِ بیآبی، نزار
رودخانه، تشنه است آبش دهید
چشمهای، از جنسِ مهتابش دهید
خستهاند از تشنگی مردم کنون
آب را میخواهد احساسِ جنون
آبِ نابی که، زلال و، آبی است
حقّ خوزستان مگر بیتابی است