پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از زیستنِ بی تپشِ عشق، چه سیرم/بی عشق، نفس قبض شود؛ زود بمیرم/چون جامه ی احساس، به تن کرده دلِ من/باید که همه، کامِ دل از، عشق بگیرم/شاعر: زهرا حکیمی بافقیکتاب دل گویه های بانوی احساس...
برای زیستن دو قلب لازم است،قلبی کهدوست بداردقلبی که دوستش بدارند!...
ذلت کش هزار خیالیم و چاره نیستلعنت به وضع دور ز دلدار زیستن ......
ما گرفتار عادت زیستن شده ایم، پیش از آنکه به اندیشیدن عادت کنیم....
ساعت ها را بخوابانیمبیهوده زیستن نیازی به شمارش نیست...
من یی چای داغ زیستن نتوانم...