چقدر دلتنگ حضورت هستم کاش تصویرت نفس میکشید در تمام خواب هایم ردپای تو پیداست بابیداری هایم چه کنم؟ صبح ارزانی مردم دل من خواب تورا میخواهد...
چقدر دلتنگ حضورت هستم! کاش تصویرت نفس می کشید...
دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
♡ حضورت اشتیاق بیداری هر صبح من است با بوسه هایت صبحم را بخیر کن ..
بگذار پرسه بزنم در کوچه های اغوشت مرا سیراب کن از ناز نگاهت من به اعتماد حضورت به جهان پشت کرده ام که تنها تو پشت و پناه من شوی....
و دایره ی حضورت جهان را در آغوش می گیرد