خاطرات تلخ و شیرین
مثل موجهای کنار دریا
به ساحل ذهنم میخورند
و برمیگردند،
بیوقفه
بیپایان
یار بود،
با لبخندی که جنگلها را به آتش میکشید
و دستهایی که کوههای بلند را لمس میکردند
عشق بازی میکردیم،
در میان سایههای بلند درختان
و صدای آرام باد
اما اینها
حال فقط...