سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
شیرین من! ای دلربا! ای خوب دلخواه!خانم! ای کاشانی زیباتر از ماه!یاس امین الدوله باشم کاش هرروزوقتی که می آیی تو با لبخند از راه...خوشبو کنم حال و هوایت را به شعریخان دلم هستی و من یک رعیتم؛ آه!زیبایی ات از حسن یوسف کم نداردعاشق که باشی می روی با سر به هر چاه!پروانگی یعنی همین: من با تو هستم!مهمان شوقم باش با قلبت هر از گاه...◼ شاعر: سیامک عشقعلی...
خانم آن نیست کهجانانه و دلبر باشد... خانم آنست که باب دلشوهر باشد......
خانمه پشت فرمون بود چراغ سبز شد نرفت ، زرد شد نرفت ، قرمز شد نرفتافسره رفت بغلش گفت خانم شرمنده ما همین سه رنگ و داریمپسندتون نشد؟ ...
گفت بعد ۲ سال دیدمت اندازه ۲۰ سال خانم شدی گفتم کسی نبود واسش بچگی کنم دیگه ...!...
مهر و ماه من ، از روزی که با هم دیگه رابطمون و شروع کردیم واسه شب تولدت برنامه ریزی کرده بودمدلم میخواست امشب کنارت باشم و کاری کنم بهترین تولد زندگیت بشهولی حیف که خیلی چیزا از عهده ی من خارجه و دست من نیستالان ما کیلومتر ها از هم دوریمولی قلبمون و احساسمون خیلی خیلی به هم نزدیکهمن برای اینکه با تو ازدواج کنم هر کاری میکنماز هر سدی رد میشمفقط تو پشتم باش بیا با هم رد کنیم مشکلات وبیا شروع کنیم زندگیمون روبیا با هم این زندگی رو ...
نیازی نیست برای توصیف بزرگواری یک خانم او را تشبیه به مرد یا شیر کنیماو به سادگی یک زن است/ باشکوه و باوقار !...