متن دستانش
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دستانش
مانند ردِ بوسه بود
ردِ دستانش روی موهای سر
انگار به قیچی اش
آموزش داده بود
رقصِ قیچی
روی موهای پریشان
و در آخر
نفس می کشیدند
گیسوانی که سال ها مُرده بودند.
معجزه ی زنده کردن مو را
انگار خدا درونِ دست هایش
جاری کرده بود.
شیواشیرمحمدی
یک روز صبح به او گفتم
بشمر ٣ عاشقت شدم ،خندید گفت فقط تا سه شمردی ؟
بیشتر فکر کردم برای عاشقش شدن حتی تا سه هم نیاز نبود بشمرم ......
بعد آن دیگر إعداد به جای ما حرف می زدند
وقت رفتن نتوانستم چیزی بگویم
با انگشت دستانم ٣...
در حال بارگذاری...