سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
آاای خانم غمزه هایت ریخت می خواهیدشانمی خرند عشاق اینطوری نیندازیدشانمی برند و پشت ویترین ها نمایش می نهنددیدنی هستند، باید با دل و جان دیدشانوقت لبخندت جواهرسازها مستاصلندبین لبخند شما و برق مرواریدشانخانم اینها که دلِ آدم اسیرش می شوداز کدامین بندر آزاد می آریدشان؟مثل آدم سیب ها وقتی بهاری می شوندهرچه تاوانش شود از شاخه باید چیدشان!خانم ِعاشق را به ندرت می شود تهدید کردچون جواب عکس حتمن می دهد تهدیدشان!ارس آر...
از مشرقِ نگاهِ تو خورشید می دمدصبحی که با تو می شود آغاز ، دیدنیست!...
در کنج چشمانم چقدر ماه دیدنی ست...