شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
کاش فقط من باشم تو باشی و عشق...و پای هیچ کس دیگربه این رابطه باز نشود..!نه پای رفتننه پای دلتنگیو نه پای باران!!!...
یک پیاده رووسطِ عصر اُردیبهشت می خواهم...که شانه به شانه ات،تمام خیابان ها را پرسه بزنم...تو بگویی "دوستت دارم"و من قدم به قدم،شهر را به جنون بکشم...بی گمان مرزهای دیوانگی،از اردیبهشت می گذرد......
ماندن فعل نیست،دینی ستبا پیروانی اندک...