پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کرشمه بسته زلف یار خواهم شد، بی دل و بیقرار خواهم شدشهره روزگار خواهم شد، عاقبت سر به دار خواهم شد راهی لحظه ی سرآغاز و یک جهان آسمان پرواز و محو آرامش گل ناز و چشمه ی جویبار خواهم شد آه یک لحظه نگاهش من، جاده پیمای سر براهش منبا غباری که در پگاهش من، اخرش تار و مار خواهم شد از دو چشم سیاه آهویش، در تماشای رقص گیسویش با تمنای خال هندویش، محو سیب و انار خواهم شد از پی سوز و ساز می آید، با کرشمه به ناز می آیدآن زمانی ک...