نیست در عالم کسی در اختیارش زندگی. زندگی را اجباری بایدش کرد، زندگی.
در من زنی زندگی میکند که سال هاست روح خسته اش درد میکند ، و او را هرشب به بند میکشد و هر روز محاکمه ، آری ؛ در من زنی ست به نام سکوت که سال هاست مرده است اما هنوز نفس میکشد.