سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
زیبای منبودنت در میان روزمرگی هایمشبیه پرتوی نوری استکه در یک اتاق بدون در و پنجرهنفوذ کرده...
زیبای من سناریوی فراق زیبا نبود.....سپید و شکسته به رُخسارم نشستدلخوشی ها را ،طوفان غمت به صخره ها کوبید وپارو شکسته به گل نشست میدانی زیبا....بعد از تو رهگذر ها به شانه ام نمی زدند کلبه انتظار عطر کهنه دلتنگی گرفته خودکارم کاغذها را بی اختیار خط خطی میکنند و گاهی جوهر پس میدهدراستی زیبا.... قرصهای دکتر را در چمدانت جا گذاشتم آب را در میان چشمانت قهوه های سرکشیده را، فال نمی افتدزیبای من... ساعت زمان تمایلی به ...