میسوزم از سراب سرشت سرخ سحر میپیچد از سکوت شبانه شوق شرر سایهنشین سنگ صبور سفر شدم سرشار از سکوت و سکون، ساده و خزر ساز سپیدهدم به سماع ستارهها سر میزند ز سلسلهی سبز این نظر سرو سهی شکسته به سودای سرکشی سر مینهد به سایهی سردی بیثمر ساقی...