سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می رسد که در آن، آنکه جرات کند و بگوید دو دوتا چهارتا می شود مجازاتش مرگ است.» کتاب طاعون»آلبر کامو...
بغل نمی کنیم و خوبیم، بغل نمی شویم و زنده مانده ایم،زنده مانده ایم بدون بوسه، بدون آغوش، بدون عشق...زنده مانده ایم پشت میله های سرد یک حصار نامرئی، حصاری به منزله ی یک طاعون، طاعونی که مانند یک پیچک زرد، گلوی دنیا را فشرده و دست بر نمی دارد.کمتر می خندیم، کمتر ذوق می کنیم، کمتر خیال می بافیم و بیشتر منطقی شده ایم.کافه ها ترسناک شده اند، خیابان ها، کوچه ها، رابطه ها و آدم ها؛ ترسناک شده اند.پنهان شده ایم پشت نقاب ماسک ها و عینک ها و هی...
واگیر بودن جرم، مثل واگیر بودن طاعون می ماند....
طاعونی از تردید افتاده ست در دینمحتی به آغوش تو مدت هاست بدبینم......