دوشنبه , ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شب بشه باز بیای شمع هارو روشن کنیاون لباس هایی که دوست داشتم و تن کنیسفره ی قلبتو توی دلم پهن کنیمیشه موهاتو همیشه اینجوری رنگ کنیچقدر اسم تو میشینه به لبمروزا قهر کنیم آشتی کنیم شبمچی میشه قلب تو بشه قفسمنفسم نفسم نفسمنه تلخی بلد شدی نه بدیعجیب ولی دلبری بلدینه جاتو نمیدم احدیشدی عشق ابدی..._برشی از ترانه...
ولی وارد رابطه شدن با فردی منطقی و پخته واقعا لذت بخشه؛ بدون خیانت، دروغ، بدون اینکه احساس اضافه بودن داشته باشی؛ کنارش آرامش داری، روانت آرومه و فارغ از دغدغه های کم اهمیت، میتونی بدون هیچ ترس و واهمه ای از ترک شدن و طرد شدن بهش اعتماد کنی، با آدم اصیل و بالغ حال دلت همیشه خوبه....
دوست داشتن که لباس تن نیستکه هر وقت دلت نخواست عوضش کنىخدا نخواست، قسمت نشد، حالا یکى دیگر نداردآدم یکى را دوست داردیا هست مى شود عشق ابدىیا نیست مى شود آغاز تنهایىحالا تو اسمش را هر چه مى خواهى بگذار...