
هانیه پویامنش
نویسنده کوچک رویایی خیالی
کاش بفهمیم چشم ها بهمون چی میگن
اگر اشکی از چشم کسی دیدی
راحت نگذر اگر راحت گذر کردی
کمی به خودت فکر کن
بعضی افراد وقتی ازدواج میکنند فکر میکنند تو یه خونه کنارهم زندگی کردن سکس کردن
سیر نگه داشتن شکم و تمیزی خونه کارهای روزمرگی رسیدن یعنی ازدواج موفق
ولی ازدواج جز عشق چیز دیگه لازم نداره باید حواست بهش باشه دلت براش تنگ بشه طاقت ناراحتیشو نداشته باشی مرد مردانگی...
عشق مثل گل اگه نبینیش نمیفهمی به چی نیاز داره
بعضی اوقات تو اوج نیازی نیاز توجه
اما انقدر عادی مثل همیشه رفتار میکنی که
هیچکس نمیفهمه
𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡
دورت بگردم ناخواسته اومدی
و شدی خواستنی ترین موجود زندگیم
حالا من بدون تو یه لحظه هم نمیتونم ..♥️
تمام تمام برای هم هستیم نصفه نیمه در کنار نیست
نه سرما سرمای آن روزهاست،نه حال ما مثل گذشته ست ما گول خوردیم. فکر کردیم گوشی هوشمند دست بگیریم و با انگشت تصویرهای حیرت انگیز را جا به جا کنیم همه چیز ساده تر و هیجان انگیزتر می شود. ولی گیر افتادیم. زمان از دست مان در رفت. همه چیز...
اگه چشماش قشنگه بهش یاد آوری کن نگو همیشه چشماش قشنگه نیاز به گفتن نیست گفتن تو باعث میشه روحش قشنگ بشه خودش بیشتر دوست داشته باشه و باعث میشه که تو بهش توجه داری
ولی حرف ها از ضربه ها محکم تر هستند
ببین من دلم می خواد اون آدمی باشم
که میای پیشش غر میزنی
و از چیزایی که کلافت کرده میگی ؛
نه اونی که الکی بهش میگی خوبم.
من خوشم میاد از دیگران مراقبت کنم
چون اون بخشی از وجود خودم رو التیام میده
که نیاز داشت یکی ازش مراقبت کنه ولی نشد
کمال گرایی این شکلیه
فکر کنین یه سفره رنگین با کلی غذا هست، میگه اگه نتونم از همه غذاها بخورم، ترجیح میدم کلا چیزی میل نکنم. در نهایت اون میمونه با رنج گرسنگی،
دریغ از اینکه میتونه دو مدل غذارو انتخاب کنه و از خوردنش لذت ببره.
خیلی وقتها تو...
ولی وارد رابطه شدن با فردی منطقی و پخته واقعا لذت بخشه؛ بدون خیانت، دروغ، بدون اینکه احساس اضافه بودن داشته باشی؛ کنارش آرامش داری، روانت آرومه و فارغ از دغدغه های کم اهمیت، میتونی بدون هیچ ترس و واهمه ای از ترک شدن و طرد شدن بهش اعتماد کنی،...
+دوسم داری؟!
نه
+چقدر، نه!؟؟
خسرو شکیبایی یه حکایت خیلی قشنگیو تعریف میکنه که میگه: «ماهیمون هی می خواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز می کرد آب می رفت تو دهنش، و نمی تونست بگه؛ دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن؛ دلم نیومد دوباره بندازمش اون...
میشود گفت سخن از دیوانگی میگویی چشمانت خراب رفاقت است و از تو چنین یاد گرفته با دیوانگی خراب رفاقتمان باشم
نویسنده کوچک🪶🍃
خواستم بهت بگم من اونقدر تورو دوست دارم؛
که حاضرم تو همیشه خوشحال تر از من باشی...
من انقدر تو رو دوست دارم؛
که میخوام همیشه بیشتر از من بخندی...
من اونقدر تو رو دوست دارم؛
که میخوام همیشه واسه تو همه چی راحت باشه حتی اگه من سختی بکشم......
شاید فکر کن داری پله های موفقیت طی میکنی
اما اون پله ها ختم میشه به زیر زمین
حواست باشه !!
شاید اگر نبودی من هیچ سهمی از خنده در این جهان نداشتم
کوچک