پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تا ابر کشاندند مرا، آب ندادندبر تاب نشاندند ولی تاب ندادنداز بهره ی شاهنده ی تقطیرِ نجابت -یک جرعه به من جاذبه ی ناب ندادندآن گاه که با دشنه بریدند حضورم -بر تیغه ی زنگاریِ آن ساب ندادنداز ماهِ نگاه ام که ننوشیده گذشتند-یک فرصت ِ ناچیز به مهتاب ندادندبی نوبت ِ تقسیم به من، از رگ ِ خورشیدنوری به نمایانیِ شب تاب ندادنددر لایه گشودند هزاران درِ پنهانراهی به درِ خانه ی ارباب ندادنددر پیش نویس ِ غم ِ پیچیده ی رستم -...