شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
من همیشه فکر می کنم مادرم دیوانه است و برای تمام کودکان دنیا، آرزوی یک چنین مادر دیوانه ای را دارم. دیوانه ها می توانند بهترین مادرهای دنیا باشند، زیرا با قلب پرخاشجویانهٔ کودکان بیش ترین سازگاری را دارند. دیوانگی مادرم از زادگاهش، یعنی ایتالیا، نشأت می گیرد. مردم آن جا هر آن چه را که در درون خود دارند بیرون می ریزند، همان گونه که لباس هایشان را برای خشک کردن روی طنابی کنار پنجره پهن می کنند، قلب هایشان را نیز برای شستن و پاکیزه کردن از پنجره می ...
حسابی دلم برات تنگ شده لنتی ( : توی این دنیای مسخره ...کاشفقط کاش لجبازی ای نبود ( :...
در مواجهه با مانعی که غلبه بر آن غیرممکن است، لجبازی احمقانه است....
ردنگاهت رامیگیرم ومیرساندمبه هر جایی کهآن را جا گذاشته ایعجب سر لجبازی دارداین عشق ......
آدمیزاد خود از تکرار می گریزد ،اما تکرار می کند آنی را که بارها باعث کوفتن سرش به سنگ شد !اصلا آدمیزاد گویی آفریده شد برای به عینیت درآمدن واژه ی لجبازی !گاه دوست دارد از یک سوراخ صدها بار گزیده شود اما رسالتش را خوب به پایان برساند ....به سمتش میروند ،فرارمی کند ....نمی روند، او آنها را دنبال می کند ....خیرش می دهند شرش را می بیند ...نیکی اش می کنند ،تاب ندارد !تاب و ظرف انعطاف و لطف را ندارد ....آدمیزاد حرفش حرف خودش و مرغش بر یک پایش سوار است ...
آدم با بعضی ها بساط غرور و لجبازی را جمع می کند! در اوج دلخوری هم که باشدچشم از دوست داشتنش بر نمی دارد و حافظه ی کدورتش پاکه پاک می شود!...