پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو درست مثل نقطه ای بین دو چیز بی نهایتی بی نهایت لجن بی نهایت فرشته...
داستان من و زیبایی تو یک خط استبچگی کردم و از لای لجن گل چیدم...
پسرم تا هفتهی دیگر آب کرفس میخوری تا لاغر شوی...در لجن غلت میزنی تا کثیف شوی...و کمی آشغال میخوری تا مریض شوی...! گوساله: نمیفهمم پدربزرگ آخه چرا؟پدربزرگ:آخر قصابها تا هفتهی دیگر به اینجا میآیند ... اگر چنان که گفتم عمل نکنی تو بهترین میشوی... و بهترین ها در مزرعه همیشه کشته میشوند!...
بعضی هارا هم باید در جوب شستتا لجن ها همه خوشحال شوندکه کثیف تر از خودشان نیز وجود داردبسوزه پدره نامردی…...