سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
با سکوت چکاوک دوباره نگهبان می شوم، انگشت روی ماشه...
سربازِ بی اراده،انگشت بر ماشه می فشارد!زندانی ی نگون بخت با چشم های بسته،دندان به دندان می خاید، اما\ ***اسلحه حتا،،، --فکر نمی کند! لیلا طیبی (رها)...
ماشه را بچکان بغضت را خالی کندر سینه کش دیوارتنهاییمگلوله بارانم کن جرم من !پرسه زدن در کوچه پس کوچه های خیال چشمان توست !!...
جنگبرادر ناتنی صلح بود که معتاد شدبه کشیدن ماشه...