شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
پنجشنبه ها به خاکِ دلم می روم به بغضشعری زِ عشق، از غمِ تو خیرات می کنم...
بی تو هر ثانیه یک سال ، زِ عمرم کم شد......
مگرم بمیرم آن دَمکه جدا شوم ز یادت...
من که اسیر گشتهامبا نگهی ز چشم تواز چه دگر به قلب مننیش و کنایه می زنی...
دل به غمت سپرده امزخمه ی عشق خورده امباز ولی نبرده امیاد تو را ز سینه ام...