یکشنبه , ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
ماییم که از تنهایی و دلتنگی به نوشتن روی آورده ایم:)!... کاش میدانستی ک همین متن های کوچک چه مرحم گوارایی است بر زخم دلم...
عزیزتر از جانم لحظه هایی که هیچ چیز و هیچ کس حال دلم راخوب نمی کند،آغوشت مرحمی ست برای دلتنگی ها و بی حوصلگی هایم ...همان تکیه گاه امنیکه وقتی به آن پناه می برم،تمام غصه ها و بی قراری ها فراموشم می شودو چقدر دلچسب است داشتن مهربانی چون تو ؛که تسکین همه ی نداشتن هاست...
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاستریش باد آن دل که با یاد تو خواهد مرحمی...