جمعه , ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
تیر نگاهتعطر هوایتو زنگ صدایتسلاح های مرگبارندحتی برای من!فیروزه سمیعی...
ای زندان نا امن تاریخ!ای به بند کشیده شده...!ای که در تو تسلسلِ قرن ها سکوت خسبیده است؛ای که تنها رنگ رخسارت سیاهی است و سراسر غم و اندوه و ریا...!تو را با ما چه خواهد شد...؟ما را با تو چه تدبیری است؟ای که تنها ثمره ات از بودن نا امنی است؛چهره ی سرنوشت خود را مقابل آئینه ی شرمگون و غبار گرفته ی تو قرار می دهم...چقدر رنگ تیرگی ات را در رخسارم هویدا می بینم... نمی دانم؛شرف و حیاتم به شدت ضربه خورده، بیماری لا علاجی گرفته ام؛روزه...