پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ولی به نظرم بهترین و سالم ترین رابطه موجود تو نظام هستی، رابطه بین ما و گوشی موبایلمونه؛ باهم می خوابیم، باهم بیدار می شیم، باهم موزیک گوش می کنیم، فیلم می بینیم، به هم وابسته ایم، باهم بازی می کنیم و از همه مهمتر به هم اعتماد کامل داریم؛ مثلا ما خصوصی ترین چیزامونو سپردیم بهش، اونم پسوردشو سپرده به ما...Saeideh.....
کیوسک های تلفن را جمع کردندو دوستت دارم ها رابه انبار بُردندبا موبایلعشق رد و بدل نمی شوَدو دوزاریِ هیچکس نمی اُفتد......
جلوی تاکسی نشسته بودم و پیغام هایم را چک می کردم. راننده گفت: «همه تو موبایل شونن» نگاه کردم زن و مرد و دختر جوانی هم که عقب نشسته بودند، موبایل دست شان بود. توی ماشین های بغلی هم همه گوشی به دست بودند. راننده گفت: «قدیم ها تو تاکسی آدم ها با هم حرف می زدن، حالاهمه فقط به موبایل شون نگاه می کنند... دیگه حتی بیرونو هم نگاه نمی کنند.» گفتم: «دل تون برای اون موقع ها تنگ شده؟» راننده گفت: «نمی دونم» بعد گفت: «نه... هر موقعی یه جوریه دیگه....
ما که نوجوون بودیم هر کی پراید و موبایل داشت بچه مایه دار حساب میشد...الان دوباره داریم به همون دوران برمی گردیم...
آقای قاضیما معتاد موبایل نیستیممعتاد آدمای توشیم...
جلوی تاکسی نشسته بودم و داشتم شمارههای بهدردنخور را از گوشیام پاک میکردم. پسر جوانی که عقب نشسته بود از راننده پرسید: «عمو از گوشیت راضی هستی؟» به راننده نگاه کردم. موبایل دستش نبود و داشت رانندگی میکرد. برگشتم و به پسر جوان نگاه کردم. پسر جوان هم به من خیره شده بود. فهمیدم که سوالش را از راننده نپرسیده و از من پرسیده است. به پسر جوان گفتم: «با منید؟» پسر گفت: «بله، گوشیه خوبیه؟» گفتم: «چرا به من گفتین عمو؟» پسر گفت: «چی بگم؟... بگم پدرجان؟....
چه سخت است کار من نباید کسی اسمت را بداندنامت را که بدانندپسورد اینستاگرامم دیگر در دستانشان استتاریخ تولدت را که بیابندرمز کارت بانکی ام را هم دیگر میدانندچهار رقم آخر موبایلت را وارد میکنند و قفل های موبایلم باز میشوندو تو میشوی نقطه ضعف قلب من برایشانتو باید ناشناس بمانی عشقِ من️️️...