متن عشق من

نفس گشتم برای تو؛
چگونه می کشی من را؟
من از نقّاشی قلبت،
همیشه، مهر دارم یاد.

تا تو بودی زندگی سرشار از لطف و صفا بود
این دل دیوونه با مهر و وفایت آشنا بود
گر چه بی تو زندگی آهنگ زیبایی ندارد
میروم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد
میروم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد
شورو حالی دارم امشب به...

می خواهمت به جان
در دل تویی نهان
ای حسرتت به دل ،مشک ختن تویی
چشم تو نرگسان،زیبای من تویی
مرز جنون من
رویای و عشق من
دارم تو را به دل دلدار مهربان
در شور هر غزل
نام تو هست عیان
رسوای عالمم، بی نام و بی نشان
خواهان...

ای عشق من!
خوب می دانم که زمستان برود
بهار خواهد آمد،
اما تو بگو مرا،
وفتی تو نباشی،
آمدن بهار به چه شبیه است؟!



شعر: لقمان لک
برگردان: زانا کوردستانی

آروم آروم، واسه من ،شدی همه کسم
آروم آروم، دلامون، به هم میرسن
چه قشنگه وقتیکه کنارمی عشق من
از دلامون همیشه دور بمونه چشم بد...عشق من...عشق من


_برشی از ترانه

عشق من باز مثل سابق عاشقم باش
باز با همان حس قدیمی با دلم باش

در بهار زندگانی مهرورز دان غنیمت
میان شور گرداب تخته ای از قایقم باش

آمده موسم تنهایی که من هم بربادم
رفتی هرگز خاطرات تو نرفت از یادم

گرگی در بین شلوغی به تو پرداخته...

قلبمو عادت بده
به عاشقانه مردن
از عشق زنده بودن
از عشق جون سپردن
عشق من عاشقم باش

برشی از ترانه

چه خوش خیال بودیم

که کوی یار بودیم


در این فریب هستی

در انزجار بودیم


ما در زوال بودیم

در فکر یار بودیم


میان رقص غمها

در انتظار بودیم


ما بیقرار بودیم

چون جویبار بودیم


اندر خیال این دشت

در انفجار بودیم


در روزگار سختی

ما در غبار بودیم

یا...

شانه زیاد است
اما شانه ای که مرهم باشد را
تو فقط صاحبی عشق من
دست زیاد است
اما دستی که سخاوتمند باشد را
تو فقط صاحبی عشق من
دل زیاد است
اما دلی که مهربان و پاک باشد را
تو فقط صاحبی عشق من
و
جان زیاد است
اما...

ساعت دل را عزیزم عاشقانه کوک کن
تا طلوع عاشقی چیزی نمانده عشق من

در نگاهت عاشقی دیوانه را حس میکنم
بوی پیوند توبا این خانه را حس میکنم
تا لبت را بر لبانم میگذاری نازنین
آتش این بوسه ی جانانه را حس میکنم
می نشاند عشق تو آرامشی در جان من
در کنارت لحظه ای مستانه را حس میکنم
تو رهایی از حصار...

کاش مسدود شود راه فرار از بغلت
کاش من قافیه گردم به ردیف غزلت

دوست دارم بزنم جار که تو عشق منی
عشق من را بکنی بر همه ضرب المثلت

ارس آرامی

عشق من ،
بیا ...
تا ساحل ابرها
سیب سبز روحمان را
صادقانه تقسیم کنیم ..

ساناز ابراهیمی فرد

گرچه دل کندی و رفتی، دلبرم هستی هنوز
عشق من! با شعرها در دفترم هستی هنوز

من وصالت را ندیدم گرچه با آغوش خود
با جسارت! بی جسارت! همسرم هستی هنوز


🟩 شاعر: سیامک عشقعلی

بوسه را مهریه کن هرشب طلاقت می دهم
قاضی اش من، متهم من،شاکی اش عشق من است

فکر نمیکردم دلت تنها بره، اما دیدم میشه
فکر نمیکردم بشى یه خاطره، اما دیدم میشه
دنیا از چیزى که میگن بدتره آره دیدم میشه، خدا میشه،
گیسو افشان، رفتى و شهرى شد پریشانت
گیسو افشان، چشمان خیس خانه حیرانت
گیسو افشان، کو شعله ى زیباى چشمانت
گیسو افشان، کو...

پیدایش خشت خشت من هم آنجاست
زیبایی سرنوشت من هم آنجاست
ای عشق من،ای فرشته ی روی زمین
هر جا که تویی بهشت من هم آنجاست

از خودم برایت بگویم؟
از خانه، از خیابان
شهر، صدای پایِ ما، شب ؟
از کجا برایت بگویم عشق من !
جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟

عشق من تو باش
نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم
تو باش
تا در دنیای بزرگ تنهاییم ،
تنها ترین باشی ..

عشق من تو هستی و بس
دوست داشتنی من تو هستی وبس
در یک کلام دوست دارم وبس

باران رشت بود که زیرش گریستم
حالا بغل بگیر زنی را که... نیستم
گفتم که شعر چاره ی دوری ست عشق من!
باید هنوز هم سر حرفم بایستم
باید تو را اضافه کنم پشت غصه ها
اسمی که خیسِ اشک شده توی لیستم ..

در زمستان خشک
در پاییز زرد…
و در بهار سبز می شوند؟
تو باور نکن عشق من!
دوست داشتن اگر
به جان درخت ها هم بیفتد
چهار فصلشان
شکوفه باران است …

آرزو کردم که باشم آرزویت عشقِ من
آرزو بر من که در ظاهر جوانم عیب نیست...

سرمای استخوان سوزی بود،
دو لبه ی پالتو ام را به هم نزدیک کردم.
صدای پیامک تلفنم بلند شد.
-سلام عشق من!
پالتو را از تن بیرون کشیدم؛
تابستان چه زود از راه رسید!