دوشنبه , ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
حرفِ «نمی خواهم تو را» می گفت همواره/امّا نمی دانم چرا باور نمی کردم/با من نبود اصلا دلش؛ می دیدم این را باز/با این دلِ دردآشنا، باور نمی کردم/شد باورم؛ وقتی که نارویش به دید آمد/هرچند، دردی ناروا، باور نمی کردمشاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
من عشق زندگیمو فروختموقتی برای آزادی، عشق زندگیتو میفروشیمتوجه میشی که داری توی یه گودال پر از گل شنا میکنی...که داره تورو میکشه پایینآروم آروم...آروم آروم Locked up 2015...
¤ با جود این دوستام ¤ صد رحمت به دشمنم...