پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خدا می داند چند نفر همین ساعت ها ،توی اتاقشان باران می آید ...سیل راه می افتد و فردا صبح ،مجبورند با لبخند تظاهر کنند که هرگزدلشان برای هیچکسی تنگ نمیشود !...
تا وقتی من هستم، تو به هیچکس نیاز نداری دوستت داشته باشد! من عوض تمام آدم هایی که هر روز از کنارت رد می شوند، با عجله، بی آنکه حتی تو را ببینند و شاید به تو تنه هم بزنند، دوستت دارم!جای همه آنهایی که تو را نمیشناسند، جای همه آنهایی که تو را می بینند، جای همه آنها که نمی بینند، من جای همه دوستت دارم!من جای آنهایی که یک گوشه دیگر این دنیا زندگی میکنند و نمی دانند تو دقیقا تمام دنیای منی دوستت دارم!من جای کودکی که نابینا متولد می شود، چشم می ...
نگران من نباش...همه چیز روبه راه است...و من فهمیده ام بدون تو هم میشود زندگی کرد...حسابی جایت خالیست که ببینیدختر احساساتی و عاشق پیشه ی آن روزها مردی شده برای خودش!که هر روز صبح با عجله فقط دست و رویش را می شوید و سالهاست نه چشم هایش سیاه تر می شود و نه لبهایش سرخ تر...که هر روز دردهایش را حل می کند توی لیوان چای تلخش و همه را یکجا با هم سر می کشد و اتفاقا هر روز لعنت می کند داغی را که به دلش مانده...حسابی جایت خالیست که ببینی دختر...
هر شبخواب کسی را می بینمکه نیست..و هربار با گریه از تو می پَرَم......
عزیزم!کمی هم بیا،کمی هم باش؛مرا "ببین"دستت را بگذار روی قلبم،کوبش های جنون آمیزش را هجی کن!فکر می کردی یک روزیتکرار اسمت بشود ضربان قلب کسی؟!...
«تو»دوست داشتنی ترین نسخه ای هستی که می شود پیچید!...
شرمنده که «بد موقع» دوستت دارم!من هیچ وقت آدم «به موقعی» نبوده ام...مثلا همین الان... می دانم چه قدر سرت شلوغ است؛ چقدر خوشحالی؛ چقدر از اینکه توی لحظه هایت وول نمی خورم شادی؛ اما دل که زبان آدمیزاد نمی فهمد حیوانی! ببخش که همین الان این صاحب مرده تو را می خواهد!میدانی؟ من هم گناه دارم خب...چقدر خودم را بزنم به آن راه؟ چقدر حواسش را پرت کنم آخر؟ چقدر این آهنگ های دونفره ی لعنتی مان را رد کنم برود؟ چقدر الکی حالم از پیراهن های مردانه چهارخ...